شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلامرضا طالبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
طالبی، طالب شهادت بود و برای رسیدن بدان فوز عظیم، اسماعیلوار قدم در وادی معنویت و ایثار نهاد. سر را به خدا سپرد و به پیمان الستی خود ایستاد. رایحه وجودش با عطر دلانگیز گلهای بهاری در دهمین روز از فروردین ۱۳۴۶ در طبیعت باصفای روستای قطرویه و در میان خانوادهای مذهبی و متدین درآمیخته و فضای خانه را معطر ساخته بود. کودکی بیش نبود که دست سرد مادر را با گونههای مهربان خود لمس کرد و برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا طالبي »
طالبی، طالب شهادت بود و برای رسیدن بدان فوز عظیم، اسماعیلوار قدم در وادی معنویت و ایثار نهاد. سر را به خدا سپرد و به پیمان الستی خود ایستاد. رایحه وجودش با عطر دلانگیز گلهای بهاری در دهمین روز از فروردین ۱۳۴۶ در طبیعت باصفای روستای قطرویه و در میان خانوادهای مذهبی و متدین درآمیخته و فضای خانه را معطر ساخته بود. کودکی بیش نبود که دست سرد مادر را با گونههای مهربان خود لمس کرد و برای...
زندگینامه جانباز علی دیده جهان
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی دیده جهان فرزند ماشاء الله در دهم اردیبهشت ماه سال 1349 در شهرستان نیریز و در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. پس از سپری شدن دوران طفولیت برای آموختن علم و دانش وارد دبستان فرهنگ اسلامی نیریز گردید. بعد از آن تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید دکتر مفتح این شهرستان آغاز کرد. در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه میهن عزیزمان او نیز عشق و شور زیادی برای رفتن به جبهه از خود نشان می...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی دیده جهان فرزند ماشاء الله در دهم اردیبهشت ماه سال 1349 در شهرستان نیریز و در خانوادهای با ایمان دیده به جهان گشود. پس از سپری شدن دوران طفولیت برای آموختن علم و دانش وارد دبستان فرهنگ اسلامی نیریز گردید. بعد از آن تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید دکتر مفتح این شهرستان آغاز کرد. در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه میهن عزیزمان او نیز عشق و شور زیادی برای رفتن به جبهه از خود نشان می...
شورای افکار خمسه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در یکی از روزهای آخر ماه مبارک رمضان توسط پنج نفر از برادران رزمنده به روحانی گردان، «شهید سید رسول معصومی» پیشنهاد میشود که در مراسم برگزاری نماز عید فطر، همه رزمندگان بدون کفش بطرف محل برگزاری نماز عید بروند. اتفاقا" مورد قبول تبلیغات لشکر هم واقع شده و این کار انجام میشود. پس از آن در گردان، این گروه پنج نفره بنام "شورای افکار خمسه" مشهور شده بودند. ...
استفاده دولتی ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یکی از رزمندگان جمعی گردان، بنام آقای محسن خوشبخت، که اهل داراب بودند. موتورسیکلت شخصی خود را به گردان آورده بود. هر کدام از بچهها که جایی کار داشتند، به او میگفتند: محسن موتورت را بده تا بروم فلان جا و برگردم. آنقدر موتور ایشان را بچهها استفاده کردند تا اینکه او مجبور شد روی آن بنویسد: "استفاده دولتی ممنوع". ...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
یکی از رزمندگان جمعی گردان، بنام آقای محسن خوشبخت، که اهل داراب بودند. موتورسیکلت شخصی خود را به گردان آورده بود. هر کدام از بچهها که جایی کار داشتند، به او میگفتند: محسن موتورت را بده تا بروم فلان جا و برگردم. آنقدر موتور ایشان را بچهها استفاده کردند تا اینکه او مجبور شد روی آن بنویسد: "استفاده دولتی ممنوع". ...
زندگینامه آزاده سید محمد جواد اشرف منصوری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده سید محمد جواد اشرف منصوری در تاریخ چهارم خرداد ماه 1348 در شهر شیراز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. پدر ایشان که از فرهنگیان سخت کوش بود. با انتقال پدر به شهرستان نیریز به همراه خانواده در نیریز ساکن شدند. دوران ابتدایی را در مدرسه فرهمندی نیریز گذراند و پس از طی این دوران، راهی مدرسه راهنمائی ولی عصر(عج) نیریز گردید. و هر سال را با موفقیت سپری نمود. سپس به دبیرستان شهید...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده سید محمد جواد اشرف منصوری در تاریخ چهارم خرداد ماه 1348 در شهر شیراز در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. پدر ایشان که از فرهنگیان سخت کوش بود. با انتقال پدر به شهرستان نیریز به همراه خانواده در نیریز ساکن شدند. دوران ابتدایی را در مدرسه فرهمندی نیریز گذراند و پس از طی این دوران، راهی مدرسه راهنمائی ولی عصر(عج) نیریز گردید. و هر سال را با موفقیت سپری نمود. سپس به دبیرستان شهید...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
شکوفایی گلهای محمدی و آواز قناریهای سرمست از سبزی چمن و رقص غنچهها، زیبایی ویژهای به طبیعت روستای مشکان داده بود. شانزدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷ بود که اصغر رایحه دلانگیز وجود خود را در میان خانهای ساده پراکند و شادمانی را به خانواده مذهبی و متدین خود ارزانی داشت. با باغبانی مادری بامحبت و پدری دلسوز کمکم رشد کرد و آماده رفتن به مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان با موفقیت پشت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
شکوفایی گلهای محمدی و آواز قناریهای سرمست از سبزی چمن و رقص غنچهها، زیبایی ویژهای به طبیعت روستای مشکان داده بود. شانزدهمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷ بود که اصغر رایحه دلانگیز وجود خود را در میان خانهای ساده پراکند و شادمانی را به خانواده مذهبی و متدین خود ارزانی داشت. با باغبانی مادری بامحبت و پدری دلسوز کمکم رشد کرد و آماده رفتن به مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید آیت مشکان با موفقیت پشت...
زندگینامه جانباز علی شاکر
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی شاکر فرزند محمد، در تاریخ 15/8/1344 در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب در خانوادهای کشاورز و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از مدتی به اتفاق خانواده به منطقه بنه کلاغی از توابع شهرستان نیریز مهاجرت و در آن جا ساکن شدند. دوره دبستان را در بنهکلاغی گذرانده و دوره راهنمایی را تا کلاس دوم طی و پس از آن از ادامه تحصیل خودداری نمود. تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران اسلامی و فرمان امام خمینی(ره)...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
علی شاکر فرزند محمد، در تاریخ 15/8/1344 در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب در خانوادهای کشاورز و مذهبی دیده به جهان گشود. پس از مدتی به اتفاق خانواده به منطقه بنه کلاغی از توابع شهرستان نیریز مهاجرت و در آن جا ساکن شدند. دوره دبستان را در بنهکلاغی گذرانده و دوره راهنمایی را تا کلاس دوم طی و پس از آن از ادامه تحصیل خودداری نمود. تجاوز دشمن بعثی به خاک ایران اسلامی و فرمان امام خمینی(ره)...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علی اصغر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اصغر سرافراز »
در سومین روز از شعبانالمبارک ـ اسفند ماه سال 1336ـ همزمان با سالروز ولادت با سعادت حضرت حسین بن علی(ع)، همراه با اولین اشعههای صبحگاهی آفتاب در آسمان، خورشید وجود کودکی، در خانوادهای متدین و ارادتمند به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و پایبند به معارف و احکام نورانی اسلام، درخشید. پدر، میهمان نورسیده را به روی دست گرفت و نگاهی به چهره زیبا و حسینی او انداخت. با دیدن گلوی سفید فرزند، ناگهان مرغ دلش به سوی کربلای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اصغر سرافراز »
در سومین روز از شعبانالمبارک ـ اسفند ماه سال 1336ـ همزمان با سالروز ولادت با سعادت حضرت حسین بن علی(ع)، همراه با اولین اشعههای صبحگاهی آفتاب در آسمان، خورشید وجود کودکی، در خانوادهای متدین و ارادتمند به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و پایبند به معارف و احکام نورانی اسلام، درخشید. پدر، میهمان نورسیده را به روی دست گرفت و نگاهی به چهره زیبا و حسینی او انداخت. با دیدن گلوی سفید فرزند، ناگهان مرغ دلش به سوی کربلای...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلام حسین داوطلب
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسینها آنگاهکه در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسینها آنگاهکه در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن میرسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و میپرسد: جواد قمقمهات آب دارد؟ جواد در پاسخ میگوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او میپرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب میدهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه میشود و موقعی که...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن میرسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و میپرسد: جواد قمقمهات آب دارد؟ جواد در پاسخ میگوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او میپرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب میدهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه میشود و موقعی که...